اولین خانه هایی که او طراحی کرد در لشودفوند و متعلق به خود وی بودند، مانند ویلا فالت (Villa Fallet) ویلا شوآب (Villa Schwob)  و ویلا ژان نرت (این خانه ی آخر را برای پدر و مادرش ساخته بود). این خانه ها یادآور سبک معماری رایج، منطبق بر طبیعت کوه های بومی در آن منطقه، یعنی رشته کوههای آلپ بودند.

لوکوربوزیه همیشه برای فرار از محدودیت های حاکم در شهرش، به دورتا دور اروپا سفر می کرد. در حدود سال ۱۹۰۷به پاریس رفت. در آنجا در دفتر یک فرانسوی پیشگام تولید بتن تقویت شده، به نام آگوست پرت (August Perret ) کار پیدا کرد. بین اکتبر ۱۹۱۰و مارس ۱۹۱۱برای پیتر بیرنس–معمار و طراح معروف آن زمان–در نزدیکی برلین کار کرد و در آنجا با لودویگ میس واندر روهه ی جوان ملاقات کرد. در آن موقع می توانست آلمانی را بسیار روان و سلیس صحبت کند. هر دوی این تجربه ها تأثیرات زیادی بر زندگی شغلی او در آینده گذاشتند.

لوکوربوزیه، در اواخر سال ۱۹۱۱ به کشورهای بالکان رفت و از یونان و ترکیه نیز دیدن کرد. دفترچه ای از اسکیس های او در این مسافرت، حاوی طرح هایی از معبد پارتنون، به خوبی اثبات کننده ی تأثیرات ارائه شده در کار بعدی او به نام ورس اون آرکیتکچر (Vers Une Architecture)  در سال ۱۹۲۳ بود.

او در سال ۱۹۱۶و در سن ۲۹ سالگی برای همیشه به پاریس نقل مکان کرد و در سال ۱۹۲۰، لقب لوکوربوزیه را که اسم پدربزرگ مادری اش بود به عنوان اسم مستعار خود انتخاب کرد.

لوکوربوزیه در طرح های خود بسیار تحت تأثیر فضای کلی شهری و سیستم شهرنشینی منطقه به منطقه بود که به کارش جذابیت بالایی می بخشید. او همچنین عضو انجمن بین المللی معماران مدرن شد.

او یکی از اولین کسانی بود که در زمان خود تأثیر ماشین را، انباشتگی انسان ها بیان کرد! او این مطلب را چنین توضیح می داد که در آینده، شهرها حاوی آپارتمانها و ساختمان های بزرگی خواهند شد که هر کدام به طور مجزا، گویی در کنار بقیه پارک شده اند. تئوری ها و طرح های لوکوربوزیه خصوصا توسط صنف ساختمان سازان کاملا مورد قبول قرار می گرفت.

چنان که لوکوربوزیه می گفت: به طور قانونی تمام ساختمان ها باید سفید باشند و دیگر معماران از این گفته پیروی می کردند و از هر گونه تزئینی به شدت انتقاد می کردند. لوکوربوزیه از ترکیب های بزرگ منظم در شهرها همواره با عبارت های خسته کننده و ناهماهنگ با افراد پیاده در شهر، یاد می کرد. پلان شهری برزیل نیز بر همین ایده های او بنا شده بود.

آخرین آثار لوکوربوزیه بیان کننده ی یک برداشت پیچیده از فشارهای مدرنیته در زمان خود بودند ولی در عین حال طراحی های معماری شهری او دارای حالت استهزا و انتقادگرایانه هستند.

کلیسای نوتردام رونشان – لوکوربوزیه از آثار مهم

نوتردام-دو-ا-رونشان (تلفظ به زبان فرانسه)

Chapelle Notre Dame 1950-1955

قدم اول سایت کلیسا می باشد که لوکوربوزیه با شناخت نیروهای داخل سایت شروع به طراحی کرده است. کلیسا بر روی مرکز یک تپه که دور تا دور آن را درختان گرفته اند قرار دارد مسیر رسیدن به کلیسا از روی شیب پائین کلیسا شروع شده و به ورودی کلیسا می رسد. این مرکزیت و ارتفاع نسبتا بلند این امکان را می دهد که کلیسا همواره در نقطه دید و کانون توجه مخاطبان قرار گیرد. این نیروی سایت با طراحی عنصر عمودی در حجم بیشتر خود نمایی می کند.

در مورد حجم کلیسا باید گفت که از احجام و خطوط متضاد (منحنی و شکسته) تشکیل شده است که لوکوربوزیه به کمک نیروی قرینگی در پلان سعی داشته است تا این تضاد را به تعادل برساند. این خطوط قرینگی در پلان ورودی کلیسا را نیز تشکیل می دهند.

سازه کلیسا از جنس بتن انتخاب شده تا لوکوربوزیه آزادی بیشتری برای طراحی ستوح منحنی داشته باشد.

نور کلیسا نیز از سقف و دیوارهای اطراف سالن کلیسا و دو برج استوانه ای شکل تامین می شوند که هر کدام مفاهیم جداگانه ای را برای مخاطب خود خواهند داشت.

۱- نوری که از دو برج تامین می شود: در سالن بخش شده و تنها وظیفه روشنایی یکنواخت فضا را دارد و تامین نور طبیعی در هنگام روز

۲- سقف کلیسا تنها به وسیله پایه های بتنی با دیوار در تماس است (اتصال سازه ها) و فاصله مابین ستونها با شیشه پر شده. این کار علاوه بر تامین نور احساس سبکی سقف را در مخاطب ایجاد می کند و بیننده سقفی سنگین و بتنی را در کلیسا حس نخواهد کرد.

۳- نکته قابل توجه در نورهایی است که از دیوار جنوبی تامین می شود این نورها از پنجره هایی با ابعاد مختلف تامین می شوند. نور در هر ساعت از روز از هر پنجره حالتی خاص به خود می گیرد و به صورت نقطه ای به چشم مخاطب می رسد.

این نور نقطه ای باعث می شود تا فضای اطراف در چشم مخاطب تاریک جلوه کند و منبع نور به صورت نقطه ای روشن نمایان خواهد شد. حقیقتی در دل تاریکی این احساسی است که لوکوربوزیه به مخاطب خود می دهد. استفاده از نورهای نقطه با این مظمون در قرن ۱۵ شیوه کاری نقاش معروف رامبراند بوده است.

آثار مهم

موزه ملی هنر غرب توکیو

۱۹۱۲ویلای ژانره، فرانسه

۱۹۲۸ویلا ساووا، فرانسه

۱۹۳۱کاخ شوروی، روسیه

۱۹۳۸آسمانخراش کارتسین، ایالات متحده

۱۹۴۸خانه کراتکت، آرژانتین

۱۹۵۲ساختمان سازمان ملل، ایالات متحده

۱۹۵۴عبادت گاه رونشام، فرانسه

۱۹۵۶موزه احمدآباد، هندوستان

۱۹۵۶مجموعه ورزشی صدام حسین، عراق

۱۹۵۷موزه ملی هنرغرب، ژاپن

۱۹۶۰دیر سنت ماری، فرانسه

۱۹۵۸نمایشگاه فیلیپس بلژیک

۱۹۶۱مرکز هنرهای بصری کارپنتر دانشگاه هاروارد، ایالات متحده

۱۹۶۹کلیسای سنت پیر فرمینی، فرانسه

لوکوربوزیه: من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح می دهم، زیرا ترسیم کردن سریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی می ماند.